رقص
↧
↧
تولد عجیبت مرا عاشق تو کرده....
|
یادش به خیر شهید فریدون گنجوری از تهران را میگویم،
تولد بسیار عجیبش :
فریدون ما پارچه ایی از نور بر صورت داشت زیبا ونورانی ودستهایش بر صورتش بوده است که ان پارچه زیبا را خانم محترم قابله بابت دستمزد میبرد با امدن فریدون اوضاع مالی خانواده ناگهان دگرگون میشود وثروت زیادی نصیب پدر میشود.... پیمانمان با شما تا شهادت تا سعادت
|
↧
مراحل رشد فریدون گنجوری
|
یادش به خیر شهید فریدون گنجوری از تهران را میگویم،
مراحل رشد فریدون گنجوری فریدون بسیار مقید به نماز بود بدون اینکه کسی به او بگوید تنهایی را دوست داشت از دوازده سالگی نماز وروزه میگرفت در تنهائی هایش قران ونوحه میخواند ومرتب گریه میکرد با اینکه مادرشان میگویند ما اصلا مثل فریدون نداشتیم خواهر ایشان میگفت: فریدون بسیار نورانی بود از کودکی!!و در میان بچه ها بود وبازی میکرد ولی با همگان فرق داشت پیمانمان با شما تا شهادت تا سعادت
|
↧
دیدم جسم بی سر به سمت من میآید سرشار از نور
|
ماجرایی عجیب ازشهید گنجوری عزیزم حدودا یکسال پیش خواب بسیار عجیبی از این شهید دیدم.. دیدم بالای سر این خانه شهید قصری از نور داخل اسمان است!!!! کنجکاو شدم وبدون اینکه دیدار قبلی از این خانواده شهید داشته باشم یک روز به دیدار مادر گرامی شهید فریدون گنجوری رفتم که بسیار مشتاق این دیدار بودم...آنجا بود که معنی خوابم را دریافتم ...شهید گنجوری بعد از شهادتش هنوزکه هنوز است در بین ما ازادانه رفت وامد میکند واین همان قول زیبای قرآن کریم است که شهدا زنده اند وهرگز نمیمیرند... مادر شهید گنجوری میگوید: بعد از سوم پسرم...مادر شهیدین ملکی که دو پسر زیبایش را با دستهای خود غسل وسپس دفن کرده است به دیدار مادر شهید گنجوری میاید واو را بغل میکند ومیگوید: فریدون گفت به شما بگویم من جایم خیلی خوب است وشما نگران من نباشید...گفتم:مگر شما قبلا پسر مرا میشناختید؟ گفت:نه امشب داشتم برای نماز مغرب وعشا به مسجد میرفتم دیدم یک جسم بی سر دارد به سمت من میآید واز ناحیه سر که نبود بسیار نور بیرون میزد یعنی از ناحیه محوطه گردن و نزدیک من که رسید گفت:خانم ملکی من فریدون گنجوری هستم دو روزی هست شهید شده ام به مادرم پیغام مرا برسانید... که من جایم خوب است ونگران نباشید!!! مادر که بسیار مضطرب ومرتب گریان بوده است آرام میگیرد توجه:شهید گنجوری از ناحیه سر به شهادت رسید.... ادامه دارد... باز هم معجزاتی از این شهید شنیده ام ...تکان دهنده... که برایتان تعریف خواهم کرد. پیمانمان با شماتا شهادت تا سعادت
|
↧
دختر شهید....
|
یادش به خیر دختر شهیدی وقتی از مشکلات بهش نالیدم گفت: گاهی اوقات به سر نفست میزنی: مودب باش بشین دعا بخون!عاشوراتو بخون آل یاسین تو بخون به سختی میشینی وبا کلی خمیازه وبی حالی دعاتو میخونی این خوبه...ولی یه کم که فک میکنی میبینی چقدر از بچه گی تا حالا گناه کردی واون چقدر باهات مهربونی کرده و ابروتو نبرده...وقتی یاد این میافتی که چه جاها که دستتو گرفته وخودت نفهمیدی ...دیگه شرمندگیت اجازه نمیده بی حال نماز ودعا بخونی !!دوست داری یه جا بری که فقط اون باشه وبس...کلی سرت میاد روی خاک...منتظر مُهر نمیگردی تا سجده کنی...یکدفعه میبینی که چشات کف زمینن ...سرت روی خاکها ساعتها بی خبری...چون تو به عمق فاجعه پی بردی....صبح که میشه وقتی دو ساعتی میخوابی با ترس وخجالت بیدار میشی اونوقت وقتی دانشکده یا محیط کار هم بری مطمئن باش سر مردم کلاه نمیذاری خیانت نمیکنی...و.... آره عزیزان ما از خدا دوریم که هر روز در بند هزاران مشکل به شیطان سلام میگیم!!!
پیمانمان با شما تا شهادت تا سعادت
|
↧
↧
بارهاشهید گنجوری با من درد دل کرده است
|
خب قرار ما این بود که باز هم از شهید فریدون گنجوری بگویم. ...بعد از آن خواب وتحقیقی که داشتم وبه منزل شهید رفتم... مادر شهید مرا گفت: فریدون آزاد است ومرتب به قطعه شهدای تهران میاید.... گفتم:من ذره ایی در این شک ندارم که شهدا زنده اند ومحال است قول کریم قرآن دروغ باشد ...ولی دلیلی هم دارید؟مادر شهید گنجوری که اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت:خانمی مرتب از ایشان برای ما پیغام میآورد که تمام راست است....پسر آخرم امیر حسین که فوت کرد...این خانوم منزل ما را پیدا کرد وگفت:فریدون به من گفت به شما بگویم که امیر حسین پیش من است ونگران نباش مادر!!!....من آمده ام پیغام فریدون را به شما بدهم...تلفن آن خانوم را گرفتم وبه ایشان زنگ زدم...که آیا شما شهید گنجوری را میشناسید؟گفت:بله من ایشان را یکبار در قطعه شهدا وبعدها در سر مزارش دیدم...میگفت:.خیلی این شهید زیبا ونورانی است... بارهاشهید گنجوری با من درد دل کرده است از اینکه: وقتی دیگران بالا سرما میایند فکر میکنند ما مرده ایم...در حالیکه خودشان مرده اند و ما در کنارشان حی وحاضر ایستاده ایم... این خانوم گفت:من خیلی با ایشان اخت هستم وحتی گاهی اوقات کمکهای معنوی عجیبی به من میکند!!!! من به این خانوم بسیار ساده و در عین حال صادق گفتم:میشه پیغام مرا به ایشان برسانید...وپیغام خود را به ایشان دادم...جالب اینجاست که شهید فریدون گنجوری از خانواده من به این خانوم اطلاع داده بودند وگفتند:من این خانواده را میشناسم ومابقی خاطرات که در زبان قاصرم نمیگنجد.... مادر شهید میگوید:روزی برای خانه تکانی عید پاهایم درد میکرد،گفتم:فریدون خیلی تنهام...تنهایی چه جوری خونه تکونی کنم؟ساعتی نگذشت در خانه را زدند وپسر یکی از همسایه ها آمد وتا امروز که غریب سه سال از آن دعای من گذشته آن آقا پسر همیشه میاید وتمام کارهای خانه مرا به خاطر خدااااااااااااااا میکند!!! . پیمانمان با شماتا شهادت تا سعادت
|
↧
یادش به خیر
↧
عشق یعنی...
عشق یعنـــــــــــــــــــــــی با علی بودن به چاه↧
شهید حسین ایرلواز خدا خواست تکه تکه شود واجابت شد.
|
یادش بخیر ** شهید حسین ایرلو** را میگویم...هماو که از خداوند طلب کرده بود تکه تکه شود وهر تکه از بدنش را برای یک مادر شهید گمنام ببرند تا مادرش خرسند شود وهمینطور هم شد ...تکه تکه شد وهر تکه اش را برای یک مادرشهید گمنام بردند... ..یادش بخیر به او گفته بودند:تو هیکلت رشید است اگر شهید شوی خیلی سنگینی وحمل تو سخت خواهد بود گفته بود: من تکه تکه خواهم شد....!!صدایش را شنیدم که میگفت:هر چه داریم باید فدای اسلام شود هرچه داریم...حتی نام ما و مال و....صدایش مرا یاد یک ولی خدا انداخت....خدایا اینان که بودند....که ما باید مرثیه خوان عروجشان باشیم؟؟ منبع: برنامه تخریب چیان شهید صدا وسیما پیمانمان با شماتا شهادت تا سعادت
|
↧
↧
Article 0
السلام علیک ایها العزیز مسنا...
یا صاحب العصر والزمان
|||::..::پر میزنم هر دم به یاد کویتان::..::|||
↧
شهید حسین ایرلو
شهید حسین ایرلو که بود ؟...هماو که از خداوند طلب کرده بود تکه تکه شود وهر تکه از بدنش را برای یک مادر شهید گمنام ببرند تا مادران شهدای گمنام خرسند شوند... وهمینطور هم شد ...تکه تکه شد وهر تکه اش را برای یک مادرشهید گمنام بردند... ..یادش بخیر به او گفته بودند:تو هیکلت رشید است اگر شهید شوی خیلی سنگینی وحمل تو سخت خواهد بود گفته بود: من تکه تکه خواهم شد....!!صدایش را شنیدم که میگفت:هر چه داریم باید فداي اسلام شود هرچه داریم...حتی نام ما و مال و.... صدایش مرا یاد یک ولی خدا انداخت....خدایا اینان که بودند....که ما باید مرثیه خوان عروجشان باشیم؟؟
↧
شهید محمد عرب فشاویه (2)
شهید محمد عرب که بود؟ :همیشه پابرهنه در دسته های سینه زنی حضور داشت وبه مادرش میگفت: ((مادر مبادا به شهید بگویی خدا بیامرز!بلکه باید بگویی مقامش عالیست متعالی تر باد!))اری او تاریخ شهادت ومحل شهادت وساعت ان را به دوستش شهید مهدی کهرام یاداور شده بودودر خواب حضرت رسول اکر ص بر انگشتانش عقیق یمنی کرده بودند اری او خضاب کرد وبه گفته خود عروس شهادت را در اغوشش گرفت یادش بخیرو الگوی جاماندگان قافله نور. پیمانمان با شما تا شهادت تا سعادت
↧
شهید احمد کریمی
شهید احمد کریمی که بود؟شبی با جمعی از بچه ها به گلزار شهدا میرود؛ یکدفعه میبینند احمد نیست. داخل قبری خوابیده بود.گفت: میخوام ببینم اندازه من هست یا نه...یادش بخیر؛ بعد از شهادت دقیقا همان قبر مزار گلگون او بود ولا غیر....!!! پیمانمان با شما تا شهادت تا سعادت
↧
↧
شهید حسین محمدزاده
شهید حسین محمدزاده که بود؟حسین اهل مریوان و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت...بسیار حساس و دقیق ... همه دوستش داشتند بسیار اهل مطالعه ... نگاهش را از نامحرم حفظ می کرد اعمالش را تا آنجا که ممکن بود برای رضای خدا تنظیم میکرد عاشق کتاب های شهید مطهری ...در انتخاب دوست بسیار حساس ... چراغ اتاقش فبل از اذان صبح نوازشگر چشمهای فرشتگان و همسایه ها ...فقط معلم انشاء بود....در نمازش اشکهایش می چکید ...بیشتر اوقات روزه ... و اهل ورزش راه پیمایی و کوهنوردی بود با جوانان دوست می شد و هماره در مدرسه هر شب برای آنان جلسات استفاده از عقلمی گذاشت ....کجایند شهیدان!!!!؟؟؟او عاشق شهادت بود و در گریه هایش بعد از نماز میشد این شوق را از چشمان مطهرش دریافت.
↧
شهید فاطمه روح الامین
شهید فاطمه روح الامین که بود؟فاطمه را فقط از وصیتنامه اش می توان شناخت...بخوانید :
من نيز در پوست خود نمي گنجم.گمشده اي دارم و خويشتن را در قفس محبوس مي بينم و مي خواهم از قفس به در آيم.سيمهاي خاردار مانعند.من از دنياي ظاهر فريب ماديات و همه آنچه كه از خدا بازم مي دارد متنفرم(هواي نفس شيطان درون و خالص نشدن) در طول جنگ برادراني كه در عمليات شهيد مي شدند از قبل سيمايشان روحاني و نوراني مي شد و هر بي طرفي احساس مي كرد كه نوبت شهادت آن برادر فرا رسيده است. عزيزانم!اين بار دوم است كه وصيت نامه مي نويسم ولي لياقت ندارم و معلوم است كه هنوز در بند اسارتم هنوز خالص نشده ام و آلوده ام.
↧
شهید کاظم ربطی
شهید کاظم ربطی که بود؟شهید کاظم ربطییک معلم صبور و مهربان و ...اهل اطاعت بسیار شدید از پدر و مادر ... بسیار مقید به انجام واجبات خصوصا"نماز صبح ....تمام درآمد و عایدی اش را به محرومان میداد طوری که آنها از دسترنج او زندگی میکردند ...صدایش آرام و بسیار مودب ....اهل اطاعت از ولایت ...و در اخر در عملیات مسلم ابن عقیل ع به شهادت رسیدوصیت نامه ی این شهید تنها یک خط است :
شهادت سرآغاز هر زندگی است
نترسم زمرگی که خود زندگیست.
.
نکات عملی در مورد زندگی زیبایشهید کاظم ربطی:
۱-اهل ولایت
۲-انجام واجبات
۳-کمک عالی به فقرا
↧
فهیمه بابائیان پور
فهیمه بابائیان پور که بود؟فهیمه همچنان که از نامش پیداست فهیم ترین در مصداق تفکر تا عمل... -اگر شهید غلامرضا صادق زاده راه پاک شهادت را انتخاب کرد بیشتر بخاطر طرز تفکر بالا و پاک همسرش فهیمه بوداو بود که در نامه هایش همسر عقدی اش را دعوت به اخلاص در راه خدا و انتخاب قلبی شهادت میکرد او بود که تنها هدفش از زندگی را ایمان جهاد شهادتبیان کرد و حلقه ازدواجشان که مزین به این اعتقاد بود خود موید این حقیقت است ....فهیمه بابائیان پور بسیار بسیاراهل تهجداهل خلوص و اهل تفکری راستین بود ...و سرانجام بعد شش سال از شهادت همسر شهیدش او هم به دیدار او شتافت.
↧
↧
شهید اسماعیل مختارپور
شهید اسماعیل مختارپور که بود ؟شهید اسماعیل مختارپور با دختری زیبا امتحان شد و ان دختر که نقشه برای انحراف اسماعیل میکشید جایی او را در دام انداخت و اسماعیل از خوی به سمت مشهد در دل تاریک شب دوید و فرار کرد .... اسماعیلی که او را اشتباهی به نام منافق در زندان می کنند و شش ماه او را در بند زندان نگه میدارند ولی هرگز به مسئول زندان نگفت شغلش و سمتش چیست و زندان را به جان خرید تا یکی از دوستانش مسئول زندان را متوجه اشتباه میکند ...اسماعیلی که بسیار نفس کش بود مرتب در مبارزه با نفسانیات ...شب اول قبر بعد از شهادتش ولی خدا او را میبیند که کمرش خم است از سختی حساب های برزخ ...از سختی برزخ ....اسماعیل مختارپور با آنهمه اخلاص از برزخ مینالد آنوقت ما چه کنیم.....؟؟!!!! دلمان را به چه چیز این دنیا خوش کرده ایم ؟؟!!!
↧
شهید سید احمد پلارک
شهید سید احمد پلارک که بود؟شهید معطر به عشق خدا ...میگویند در جبهه که نماز میخواند بوی عطرش تا سنگرها آنورتر میرفت...من با مادر این شهید ملاقات کردم ایشان هم معطر بودند اما عطر این خانم ابدا"انسان را به گناه نمی اندازد ....او میگفت: فقط نوکر حسینم ....فرزندش هم نوکر حسین بود و بس.از مزار این شهید در بهشت زهرای تهران عطر عجیبی می جوشد دو بار هم این شهید نبش قبر شد برای حرف آنانی که میگفتند : آن زیر دستگاه کار گذاشته اند !!!!نه عزیز من هر کس نوکر حقیقی دستگاه حسین علیه السلام شد تا قیامت هم فعلش هم جسمش عطر حسینی دارد.
↧
شهید غلامرضا ملکوتی
شهید غلامرضا ملکوتی که بود؟شهید مهذبی که شدیدا"اهل تهذیب نفس بود شهیدی که از غیبت متنفر بود شهیدی که بیشتر مواقع روزه پنهانی می گرفت شهیدی که هم اهل مسائل عبادی و هم سیاسی بود و عاشق اطاعت از ولایت ...کجایند آنانی که مصداق حقیقی تعریف حضرت علی علیه السلام در خطبه همام اند؟؟!!! کجایند آنان ؟!....کجایند یاران حقیقی خمینی نستوه که با عمل به فرامین ائمه علیهم السلام عملا"بندگی خدا میکردند نه شعار نه دروغ ....خدایا!!!!!.......
↧
More Pages to Explore .....
